جور يکسر جهان چنان بگرفت

جور يکسر جهان چنان بگرفت شاعر : انوري که همي بوي عدل نتوان برد جور يکسر جهان چنان بگرفت مي‌شناسم که فاعليست نه خرد وز بزرگي که نفس حادثه راست که ره جور جابران بسپرد...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جور يکسر جهان چنان بگرفت
جور يکسر جهان چنان بگرفت
جور يکسر جهان چنان بگرفت

شاعر : انوري

که همي بوي عدل نتوان بردجور يکسر جهان چنان بگرفت
مي‌شناسم که فاعليست نه خردوز بزرگي که نفس حادثه راست
که ره جور جابران بسپردوز طريق دگر شناخته‌ام
تخته‌ي ديگران چرا بستردماند يک چيز اينکه او چو بکرد
نه همه صاف به که بعضي دردنه همه مغز به که لختي پوست
چون کلاهي ببايدش زد و بردور تو بر اتفاق و بخت نهي
نه در اين ماجرا کم است از کردعقل آغاز کار کم نکند
خويشتن را شريک ملک شمردوانکه قسمي به خويشتن بربست
وقت تسليم هم قدم نفشردوانکه دست از چرا و چون بکشيد
تا نبايد عنان به ديو سپردخواجه داني که چيست حاصل کار
متحير همي ببايد مردمتفکر همي ببايد زيست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط