پير رياضت ما عشق تو بود، يارا

پير رياضت ما عشق تو بود، يارا شاعر : اوحدي مراغه اي گر تو شکيب داري، طاقت نماند ما را پير رياضت ما عشق تو بود، يارا من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا پنهان اگر چه داري چون من هزار مونس پوشيده چند داريم اين درد بي‌دوا را؟ روزي حکايت ما ناگه به گفتن آيد مردم ز جورت، آخر مردم، نه سنگ خارا تا کي خلي درين دل پيوسته خار هجران؟ کاول نديده بودم پايان اين بلا را آخر مرا ببيني در پاي خويش مرده با نالهاي خونين بفرستمي صبا را باد صبا ندارد پيش تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پير رياضت ما عشق تو بود، يارا
پير رياضت ما عشق تو بود، يارا
پير رياضت ما عشق تو بود، يارا

شاعر : اوحدي مراغه اي

گر تو شکيب داري، طاقت نماند ما راپير رياضت ما عشق تو بود، يارا
من جز تو کس ندارم پنهان و آشکاراپنهان اگر چه داري چون من هزار مونس
پوشيده چند داريم اين درد بي‌دوا را؟روزي حکايت ما ناگه به گفتن آيد
مردم ز جورت، آخر مردم، نه سنگ خاراتا کي خلي درين دل پيوسته خار هجران؟
کاول نديده بودم پايان اين بلا راآخر مرا ببيني در پاي خويش مرده
با نالهاي خونين بفرستمي صبا راباد صبا ندارد پيش تو راه، ورنه
مشتاقي و صبوري از حد گذشت ياراچون اوحدي بنالد، گويي که: صبر مي‌کن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.