حلواي نباتست لبت، پسته دهانا

حلواي نباتست لبت، پسته دهانا شاعر : اوحدي مراغه اي در باغ گلي نيست به رخسار تو مانا حلواي نباتست لبت، پسته دهانا گرد رخت از مشک زقمهاست چه خوانا؟ زير لبت ازوسمه نقطهاست، چه روشن؟ ني، چون نتواني، که شگرفي و توانا؟ گفتم: نتواني دل شهري بربودن اين ناله به گوشت نرسيدست همانا بس گوشه نشيني که ز هجر تو بنالد بي‌عشق نشستن عجب از مردم دانا مردم نه عجب صورت عشقم که بدانند پيوسته ز دست تو برنجيم، زبانا هر لحظه زبان فاش کند سر دل من غافل مشو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حلواي نباتست لبت، پسته دهانا
حلواي نباتست لبت، پسته دهانا
حلواي نباتست لبت، پسته دهانا

شاعر : اوحدي مراغه اي

در باغ گلي نيست به رخسار تو ماناحلواي نباتست لبت، پسته دهانا
گرد رخت از مشک زقمهاست چه خوانا؟زير لبت ازوسمه نقطهاست، چه روشن؟
ني، چون نتواني، که شگرفي و توانا؟گفتم: نتواني دل شهري بربودن
اين ناله به گوشت نرسيدست همانابس گوشه نشيني که ز هجر تو بنالد
بي‌عشق نشستن عجب از مردم دانامردم نه عجب صورت عشقم که بدانند
پيوسته ز دست تو برنجيم، زباناهر لحظه زبان فاش کند سر دل من
غافل مشو از اوحدي سوخته، جانادلسوخته‌ي عشق تو گرديد به صد جان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط