زلف را تاب دام و خم برزد

زلف را تاب دام و خم برزد شاعر : اوحدي مراغه اي همه کار مرا بهم برزد زلف را تاب دام و خم برزد به سر نام من قلم برزد دفتر دوستان خود مي‌خواند آنکه اين چهره را رقم برزد صورت ماه را رقم بستر به سر شعلهاي غم برزد آتشي کندرين دل از غم اوست سر به سر غنچه‌ي ستم برزد گلبن وصل او به طالع من لب خشک مرا، که نم برزد شد ز چشم ترم به خشم، چو ديد اوحدي را ببين، که دم برزد آه کردم ز درد عشقش و گفت:
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زلف را تاب دام و خم برزد
زلف را تاب دام و خم برزد
زلف را تاب دام و خم برزد

شاعر : اوحدي مراغه اي

همه کار مرا بهم برزدزلف را تاب دام و خم برزد
به سر نام من قلم برزددفتر دوستان خود مي‌خواند
آنکه اين چهره را رقم برزدصورت ماه را رقم بستر
به سر شعلهاي غم برزدآتشي کندرين دل از غم اوست
سر به سر غنچه‌ي ستم برزدگلبن وصل او به طالع من
لب خشک مرا، که نم برزدشد ز چشم ترم به خشم، چو ديد
اوحدي را ببين، که دم برزدآه کردم ز درد عشقش و گفت:


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط