اي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو

اي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو شاعر : اوحدي مراغه اي مگذار تن مارا لاغر چو ميان تو اي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو و آن روي چو گل خندان بر سرو روان تو چون سرو روان داري قدي به خراميدن گر زخم خورم، باري، از تير و کمان تو ابرو چون کمان سازي، تا تير غم اندازي هر لحظه به تنگ آيم زان تنگ دهان تو هر چند فراخ آمد صحراي جهان بر من زيرا که: چو بگريزي کس نيست ضمان تو دل خواسته‌اي از من، نتوان به تو دل دادن باشد که به دست افتد يک روز عنان تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو
اي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو
اي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو

شاعر : اوحدي مراغه اي

مگذار تن مارا لاغر چو ميان تواي ترک، دل ما را خوش‌دار به جان تو
و آن روي چو گل خندان بر سرو روان توچون سرو روان داري قدي به خراميدن
گر زخم خورم، باري، از تير و کمان توابرو چون کمان سازي، تا تير غم اندازي
هر لحظه به تنگ آيم زان تنگ دهان توهر چند فراخ آمد صحراي جهان بر من
زيرا که: چو بگريزي کس نيست ضمان تودل خواسته‌اي از من، نتوان به تو دل دادن
باشد که به دست افتد يک روز عنان تومانند رکابت رو بر پاي تو مي‌مالم
کين لفظ نمي‌زيبد الا ز زبان تولاف از سخن شيرين ديگر نزنم پيشت
باشد که نشان يابم روزي ز نشان توآشفته شوم هر دم بر صورت زيبايي
در دام تو افتادم، جان من و جان تواکنون که به شيدايي چون اوحدي از غفلت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط