اي ترک، دل ما را خوشدار به جان تو شاعر : اوحدي مراغه اي مگذار تن مارا لاغر چو ميان تو اي ترک، دل ما را خوشدار به جان تو و آن روي چو گل خندان بر سرو روان تو چون سرو روان داري قدي به خراميدن گر زخم خورم، باري، از تير و کمان تو ابرو چون کمان سازي، تا تير غم اندازي هر لحظه به تنگ آيم زان تنگ دهان تو هر چند فراخ آمد صحراي جهان بر من زيرا که: چو بگريزي کس نيست ضمان تو دل خواستهاي از من، نتوان به تو دل دادن باشد که به دست افتد يک روز عنان تو...