اي ز گل سوري دهنت غنچه نمايي شاعر : اوحدي مراغه اي وي بر سمن از سنبل تر غاليه سايي اي ز گل سوري دهنت غنچه نمايي در کوي تو هر جا که سري بيني و پايي ميدان که: سر ما و نشان قدم تست و امروز دگر باره بنا کرد سرايي دوش اين دل من خانهي عشق تو همي کند کندر دل ما جز هوست نيست هوايي بيواسطه روزي هوس ديدن ما کن شک نيست که باشد سر اين رشته به جايي يک روز به زلف تو در آويزم و رفتم پنداشت که بتوان زدن اين پرده به تايي دي منکر ما را هوس پرده دري بود...