مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟

مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟ شاعر : اوحدي مراغه اي با ما نمي‌نشيند بي ما چراست گويي؟ مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟ وين قصه خود بر او باد هواست گويي ما در هواي رويش چون ذره گشته پيدا در دين خوبرويان کشتن رواست گويي صد بار کشت ما را ناديده هيچ جرمي اين غم هنوز دارم آن دل کجاست گويي؟ نزديک او شد آن دل کز غم شکسته بودي تا زنده‌اي حکايت زان سر و راست گويي از زلف کژرو او گر بشنوي نسيمي اين ناز و سر گراني از بخت ماست گويي با ديگران بياري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟
مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟
مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟

شاعر : اوحدي مراغه اي

با ما نمي‌نشيند بي ما چراست گويي؟مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟
وين قصه خود بر او باد هواست گوييما در هواي رويش چون ذره گشته پيدا
در دين خوبرويان کشتن رواست گوييصد بار کشت ما را ناديده هيچ جرمي
اين غم هنوز دارم آن دل کجاست گويي؟نزديک او شد آن دل کز غم شکسته بودي
تا زنده‌اي حکايت زان سر و راست گويياز زلف کژرو او گر بشنوي نسيمي
اين ناز و سر گراني از بخت ماست گوييبا ديگران بياري آسان بر آورد سر
آنرا سبب ندانم اين خون بهاست گوييخون دلم بريزد و آنگاه خشم گيرد
تن خسته شد وليکن دل را رضاست گوييگفتا که: جان شيرين پيش من آر و زين غم
رخت گزيده گم شد، دزد آشناست گويياز اوحدي دل و دين بردند و عقل و دانش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط