مرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است

مرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است شاعر : خاقاني از آن نعره‌ي من چنين خوش فتاده است مرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است ز دود دلي کاسمان‌وش فتاده است به هفت آسمان هشتمين در فزايم که از جان من در من آتش فتاده است من آن آب ناديه نخل بلندم چو نيلوفرم آب مفرش فتاده است غلط گفته‌ام نخل چه؟ کز دو ديده بنام ايزد اين دل بلاکش فتاده است دلم عافيت مي‌شمارد بلا را خدنگم به بالاي ترکش فتاده است اميدم به اندازه‌ي دل رسيده است شما غمگن و نقشتان شش فتاده...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است
مرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است
مرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است

شاعر : خاقاني

از آن نعره‌ي من چنين خوش فتاده استمرا دانه‌ي دل بر آتش فتاده است
ز دود دلي کاسمان‌وش فتاده استبه هفت آسمان هشتمين در فزايم
که از جان من در من آتش فتاده استمن آن آب ناديه نخل بلندم
چو نيلوفرم آب مفرش فتاده استغلط گفته‌ام نخل چه؟ کز دو ديده
بنام ايزد اين دل بلاکش فتاده استدلم عافيت مي‌شمارد بلا را
خدنگم به بالاي ترکش فتاده استاميدم به اندازه‌ي دل رسيده است
شما غمگن و نقشتان شش فتاده استمنم خرم و يک فتاده است نقشم
کجائي تو کز بادت ابرش فتاده استبر اسب بلا من به منزل رسيدم
که گيتي چو دريا مشوش فتاده استمن و گوشه‌اي کمتر از گوش ماهي
ولي تخت نردش منقش فتاده استعجب کعبتيني است بي‌نقش گيتي
که عاشق کش است ارچه دلکش فتاده استمنه بيش خاقانيا بر جهان دل


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط