من ندانستم که عشق اين رنگ داشت

من ندانستم که عشق اين رنگ داشت شاعر : خاقاني وز جهان با جان من آهنگ داشت من ندانستم که عشق اين رنگ داشت چون بديدم آتش اندر چنگ داشت دسته‌ي گل بود کز دورم نمود زآنکه دست عقل زير سنگ داشت عافيترا خانه همچون سيم رفت در سر آمد زانکه ميدان تنگ داشت صبر بيرون تاخت از ميدان عشق از وفا تا عهد صد فرسنگ داشت از جفا تا او چهار انگشت بود زآنکه منزل دور و مرکل لنگ داشت دل بماند از کاروان وصل او کار غنون عشق تيز آهنگ داشت ناله‌ي خاقاني از گردون...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من ندانستم که عشق اين رنگ داشت
من ندانستم که عشق اين رنگ داشت
من ندانستم که عشق اين رنگ داشت

شاعر : خاقاني

وز جهان با جان من آهنگ داشتمن ندانستم که عشق اين رنگ داشت
چون بديدم آتش اندر چنگ داشتدسته‌ي گل بود کز دورم نمود
زآنکه دست عقل زير سنگ داشتعافيترا خانه همچون سيم رفت
در سر آمد زانکه ميدان تنگ داشتصبر بيرون تاخت از ميدان عشق
از وفا تا عهد صد فرسنگ داشتاز جفا تا او چهار انگشت بود
زآنکه منزل دور و مرکل لنگ داشتدل بماند از کاروان وصل او
کار غنون عشق تيز آهنگ داشتناله‌ي خاقاني از گردون گذشت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط