گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام

گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام شاعر : خاقاني نه مسلسل هم‌چو آبم تا هوسناک توام گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام اي گوزن آسا نه من زنده به ترياک توام مهره‌ي افعي است آن لب زهر افعي باک نيست من به داغ اين حديث از خوي بي‌باک توام گفت هجرت تلخ وانگه خوش‌دلي آن من است چون شکوفه نشکفم کز سرو چالاک توام بس که سربسته چو غنچه دردسر دارم چو بيد با خودم بر کاخر از روي هوا خاک توام خاک شهرت مي‌بري کاب و هوا نگزايدت نه کليد گنج خانه‌ي خاطر پاک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام
گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام
گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام

شاعر : خاقاني

نه مسلسل هم‌چو آبم تا هوسناک توامگفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام
اي گوزن آسا نه من زنده به ترياک تواممهره‌ي افعي است آن لب زهر افعي باک نيست
من به داغ اين حديث از خوي بي‌باک توامگفت هجرت تلخ وانگه خوش‌دلي آن من است
چون شکوفه نشکفم کز سرو چالاک توامبس که سربسته چو غنچه دردسر دارم چو بيد
با خودم بر کاخر از روي هوا خاک توامخاک شهرت مي‌بري کاب و هوا نگزايدت
نه کليد گنج خانه‌ي خاطر پاک توامقفل مهر از سينه چون برداشتي خاقانيا


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط