تا مرغ به آشيان فرستيم

تا مرغ به آشيان فرستيم شاعر : خاقاني خاقاني را هزار گنج است تا مرغ به آشيان فرستيم ما پيشکش تو جان فرستيم يک يک به تو رايگان فرستيم جان خود چه سگ و جهان چه خاک است ور دست رسد جهان فرستيم يک وام لبت نداده باشيم تا بر درت اين و آن فرستيم در قيمت لعل تو چه ارزد آنگه که هزار جان فرستيم دندان مزد سگان کويت ما ارچه هزار کان فرستيم اين لاشه‌ي تن کشيده در جل بپذيري اگر روان فرستيم بس عذر کز آخور تو خواهيم بر آخور پاسبان فرستيم ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تا مرغ به آشيان فرستيم
تا مرغ به آشيان فرستيم
تا مرغ به آشيان فرستيم

شاعر : خاقاني

خاقاني را هزار گنج استتا مرغ به آشيان فرستيم
ما پيشکش تو جان فرستيميک يک به تو رايگان فرستيم
جان خود چه سگ و جهان چه خاک استور دست رسد جهان فرستيم
يک وام لبت نداده باشيمتا بر درت اين و آن فرستيم
در قيمت لعل تو چه ارزدآنگه که هزار جان فرستيم
دندان مزد سگان کويتما ارچه هزار کان فرستيم
اين لاشه‌ي تن کشيده در جلبپذيري اگر روان فرستيم
بس عذر کز آخور تو خواهيمبر آخور پاسبان فرستيم
قصه به تو هر نفس نويسيمگر ابلق آسمان فرستيم
ديده هم از آن توست بگذارقاصد به تو هر زمان فرستيم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط