دست از دو جهان کشيده خواهم شاعر : خاقاني يک اهل به جان خريده خواهم دست از دو جهان کشيده خواهم از طالع بررسيده خواهم گوئي که رسم به اهل رنگي گر جويم هم نديده خواهم جستم دل آشنا و تا حشر زهري به گمان چشيده خواهم نوشي به يقين نماند ليکن بيپاي به سر دويده خواهم تا خوشي نفسي به دست نارم صد جوشن شب دريده خواهم از ناوک صبح بهر روزي چون بحر نيارميده خواهم تا گوهري در کنار نايد هر لحظه فرو خزيده خواهم از روزن هر دلي چو خورشيد چون...