خيال روي توام غمگسار و روي تو نه شاعر : خاقاني به هر سوئي که کنم راه، راه سوي تو نه خيال روي توام غمگسار و روي تو نه اگرچه بخت مرا رهنما به کوي تو نه خيال تو همه شب ره به کوي من دارد که خرمم ز خيال تو و زخوي تو نه دريغ کاش تو را خوي چون خيال بدي که آرزوي من اين است و آرزوي تو نه دل من آرزوي وصل ميکند چه کنم بخورد خونم و گفتا برو که خوي تو نه مرا به نوک مژه غمزهي تو دعوت کرد که هيچ رنگ مرا از تو جز که بوي تو نه به بوئي از تو شدم قانع...