خيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه

خيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه شاعر : خاقاني به هر سوئي که کنم راه، راه سوي تو نه خيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه اگرچه بخت مرا رهنما به کوي تو نه خيال تو همه شب ره به کوي من دارد که خرمم ز خيال تو و زخوي تو نه دريغ کاش تو را خوي چون خيال بدي که آرزوي من اين است و آرزوي تو نه دل من آرزوي وصل مي‌کند چه کنم بخورد خونم و گفتا برو که خوي تو نه مرا به نوک مژه غمزه‌ي تو دعوت کرد که هيچ رنگ مرا از تو جز که بوي تو نه به بوئي از تو شدم قانع...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه
خيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه
خيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه

شاعر : خاقاني

به هر سوئي که کنم راه، راه سوي تو نهخيال روي توام غم‌گسار و روي تو نه
اگرچه بخت مرا رهنما به کوي تو نهخيال تو همه شب ره به کوي من دارد
که خرمم ز خيال تو و زخوي تو نهدريغ کاش تو را خوي چون خيال بدي
که آرزوي من اين است و آرزوي تو نهدل من آرزوي وصل مي‌کند چه کنم
بخورد خونم و گفتا برو که خوي تو نهمرا به نوک مژه غمزه‌ي تو دعوت کرد
که هيچ رنگ مرا از تو جز که بوي تو نهبه بوئي از تو شدم قانع و همي دانم
که هيچ آب غم من روان به جوي تو نههزار جوي هوس رفته است در دل تو
تو کيميائي و او مرد جستجوي تو نهز جستجوي تو حيرت نصيب خاقاني است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط