منديش که آب کار ما رفت شاعر : خاقاني آوازهي کار آب در ده منديش که آب کار ما رفت بانگي بده خراب در ده کس در ده نيست جمله مستند مشکين سر زلف تاب در ده زلف تو کمند توسنان است بنشان و بدو شراب در ده خاقاني را دمي به خلوت آن آتشگون گلاب در ده سرمستم و تشنه، آب در ده آن دختر آفتاب در ده در حجلهي جام آسمان رنگ چون تيغ فراسياب در ده آن خون سياوش از خم جم خورشيد هوا نقاب در ده ياقوت بلور حقه پيش آر آن طلق روان ناب در ده تا...