اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده

اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده شاعر : خاقاني وي زلف مشک‌بارت جان‌ها شکار کرده اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده وز آه عاشقانت دريا بخار کرده از روي همچو حورت صحرا چو خلد گشته چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده يک وعده در دو ماهم داده که مي‌بيايم لب‌هاي شکرينت غم خوش‌گوار کرده مژگان پر ز کينت در غم فکنده دل را هرگز که ديد کژدم بر شکل مار کرده زان زلف اژدهاوش نيشي زده چو کژدم در پيچ عنبرينت آن را فسار کرده دل را کمند زلفت از من کشان ببرده ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده
اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده
اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده

شاعر : خاقاني

وي زلف مشک‌بارت جان‌ها شکار کردهاي چشم پر خمارت دلها فگار کرده
وز آه عاشقانت دريا بخار کردهاز روي همچو حورت صحرا چو خلد گشته
چاکر به انتظارت دو چشم چار کردهيک وعده در دو ماهم داده که مي‌بيايم
لب‌هاي شکرينت غم خوش‌گوار کردهمژگان پر ز کينت در غم فکنده دل را
هرگز که ديد کژدم بر شکل مار کردهزان زلف اژدهاوش نيشي زده چو کژدم
در پيچ عنبرينت آن را فسار کردهدل را کمند زلفت از من کشان ببرده
در زلف بي‌قرارت شب‌ها قرار کردهاز سينه و دو ديده رفت اين دل رميده
دو چشم نرگسين را خونابه بار کردهپشت در تو هر شب خاقاني از هوايت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.