از زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي

از زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي شاعر : خاقاني بر هر دلي هزار گره برنهاده‌اي از زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي بر جان من ز طره کمين‌ها گشاده‌اي در روي من ز غمزه کمان‌ها کشيده‌اي الا بر وفا و مهر کز اين دو پياده‌اي بر هرچه در زمانه سواري به نيکوئي تو خود ز مادر از پي اين کار زاده‌اي گفتي جفا نه کار من است اي سليم دل پنداشتي که بر سر گنج اوفتاده‌اي ديدي که دل چگونه ز من در ربوده‌اي سخت است کار بهر چه روز ايستاده‌اي گفتي که روز سختي فرياد تو رسم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي
از زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي
از زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي

شاعر : خاقاني

بر هر دلي هزار گره برنهاده‌اياز زلف هر کجا گرهي برگشاده‌اي
بر جان من ز طره کمين‌ها گشاده‌ايدر روي من ز غمزه کمان‌ها کشيده‌اي
الا بر وفا و مهر کز اين دو پياده‌ايبر هرچه در زمانه سواري به نيکوئي
تو خود ز مادر از پي اين کار زاده‌ايگفتي جفا نه کار من است اي سليم دل
پنداشتي که بر سر گنج اوفتاده‌ايديدي که دل چگونه ز من در ربوده‌اي
سخت است کار بهر چه روز ايستاده‌ايگفتي که روز سختي فرياد تو رسم
او را به دست خصم چرا باز داده‌ايخاقاني از جهان به پناه تو درگريخت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.