اي دل اي دل هلاک تن کردي شاعر : خاقاني بس کن اي دل که کار من کردي اي دل اي دل هلاک تن کردي که ره جان به پاي تن کردي سر من زان جهان همي آيد که شکار آهوي ختن کردي از سگان کي به زهرهي شير قصد خورشيد غمزه زن کردي شب مهتاب چون به سر بازي آه من آسمان شکن کردي در شبستان آفتاب شدي در پري خانه چون وطن کردي گر سليمان نهاي به ديودلي برگ صد سالم از حزن کردي لاجرم بهر يک شبه طربت خود به خود قصد سوختن کردي توئي آن مرغ کتش آوردي هر...