خاک بغداد در آب بصرم بايستي

خاک بغداد در آب بصرم بايستي شاعر : خاقاني چشمه‌ي دجله ميان جگرم بايستي خاک بغداد در آب بصرم بايستي بارک الله همه سال اين سفرم بايستي سفر کعبه به بغداد رسانيد مرا بهر بغداد دلي تازه‌ترم بايستي قدر بغداد چه داند دل فرسوده‌ي من پري دجله به بغداد زرم بايستي ليک بي‌زر نتوان يافت به بغداد مرا با همه خستگي آنجا گذرم بايستي پرده‌ها دارد بغداد و در او گنج روان نقب زن گنج روان را نظرم بايستي چون زکاتي به من از گنج روان مي‌ندهند آخر از دولت عشق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاک بغداد در آب بصرم بايستي
خاک بغداد در آب بصرم بايستي
خاک بغداد در آب بصرم بايستي

شاعر : خاقاني

چشمه‌ي دجله ميان جگرم بايستيخاک بغداد در آب بصرم بايستي
بارک الله همه سال اين سفرم بايستيسفر کعبه به بغداد رسانيد مرا
بهر بغداد دلي تازه‌ترم بايستيقدر بغداد چه داند دل فرسوده‌ي من
پري دجله به بغداد زرم بايستيليک بي‌زر نتوان يافت به بغداد مرا
با همه خستگي آنجا گذرم بايستيپرده‌ها دارد بغداد و در او گنج روان
نقب زن گنج روان را نظرم بايستيچون زکاتي به من از گنج روان مي‌ندهند
آخر از دولت عشق اين‌قدرم بايستينظري خواستم از دور نه بوس و نه کنار
يارب آن چشمه‌ي نوش آب‌خورم بايستيبر لب دجله بسي آب بد از چشمه‌ي نوش
اشک من گويد کشتي زرم بايستيماه در کشتي و کشتي ز بر دجله روان
گويم آنجا که نهد پاي، سرم بايستيمن ديوانه نشينم که مه نو نگرم
وقت را زين دو يکي ما حضرم بايستيمال من دزد ببرد و دل من عشق ربود
سخن تر چکنم؟ زر ترم بايستيجگرم خشک شد از بس سخن‌تر زادن
کز دل گمشده باري خبرم بايستيبس کني اي همت خاقاني ازين عشق مگوي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.