اي ترک دلستان ز شبستان کيستي شاعر : خاقاني خوش دلبري، ندانم جانان کيستي اي ترک دلستان ز شبستان کيستي ما را بگو که لعبت خندان کيستي بس نادره نگاري، بس بوالعجب بتي گوئي کز ايزد آمده در شان کيستي اي آنکه در صحيفهي حسن آيتي شدي با اين نسيم خوش ز گلستان کيستي اي تازه گلبني که شکفتي به ماه دي اينجا براي غارت ايمان کيستي از کافري به سوي مسلماني آمدي چون گويمت که بستهي پيمان کيستي جهانها در آرزوي تو ميبگسلد ز هم امشب بگو کجائي و مهمان...