کردي نخست با ما عهدي چنان که داني

کردي نخست با ما عهدي چنان که داني شاعر : خاقاني ماند بدان که بر سر آن عهد خود نماني کردي نخست با ما عهدي چنان که داني و امروز در دو چشمم جز جوي خون نراني راندي به گوش اول صد فصل دل‌فريبم زيرا که همچو آتش، يک‌سر همه زباني آن لابه‌هاي گرمت ز اول بسوخت جانم وز من جفا نيايد، دانم که نيک داني از تو وفا نخيزد، داني که نيک دانم يک ره به خوان وصلم ناکرده ميهماني از خون من فرستي هردم نواله‌ي هجر هرچند مي‌سگالم تو نيز هم برآني هستم بر آنکه خود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کردي نخست با ما عهدي چنان که داني
کردي نخست با ما عهدي چنان که داني
کردي نخست با ما عهدي چنان که داني

شاعر : خاقاني

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانيکردي نخست با ما عهدي چنان که داني
و امروز در دو چشمم جز جوي خون نرانيراندي به گوش اول صد فصل دل‌فريبم
زيرا که همچو آتش، يک‌سر همه زبانيآن لابه‌هاي گرمت ز اول بسوخت جانم
وز من جفا نيايد، دانم که نيک دانياز تو وفا نخيزد، داني که نيک دانم
يک ره به خوان وصلم ناکرده ميهمانياز خون من فرستي هردم نواله‌ي هجر
هرچند مي‌سگالم تو نيز هم برآنيهستم بر آنکه خود را بي‌تو ز خود برآرم
کاخر نه در جهاني، پرورده‌ي جهانيخاقاني اين جفاها از تو عجب ندارد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط