کردي نخست با ما عهدي چنان که داني شاعر : خاقاني ماند بدان که بر سر آن عهد خود نماني کردي نخست با ما عهدي چنان که داني و امروز در دو چشمم جز جوي خون نراني راندي به گوش اول صد فصل دلفريبم زيرا که همچو آتش، يکسر همه زباني آن لابههاي گرمت ز اول بسوخت جانم وز من جفا نيايد، دانم که نيک داني از تو وفا نخيزد، داني که نيک دانم يک ره به خوان وصلم ناکرده ميهماني از خون من فرستي هردم نوالهي هجر هرچند ميسگالم تو نيز هم برآني هستم بر آنکه خود...