تاوان بده ز لعل که گوهر شکستهاي شاعر : خاقاني خاقانيا نشيمن شروان نه جاي توست تاوان بده ز لعل که گوهر شکستهاي رو کز کمان گروههي خاطر به مهرهاي بر پر سوي عراق نه شهپر شکستهاي تا حلقههاي بهم برشکستهاي بر چرخ، پر تير سخنور شکستهاي گاه از ستيزه گوش فلک برکشيدهاي بس توبههاي ما که بهم درشکستهاي دانم که مه جبيني اي آسمان شکن گاه از کرشمه ديدهي اختر شکستهاي آهستهتر، نه ملک خراسان گرفتهاي اما ندانم آنکه چه لشکر شکستهاي در شاهراه...