ز دلت چه داد خواهم که نه داور مني شاعر : خاقاني ز غمت چه شاد باشم که نه غمخور مني ز دلت چه داد خواهم که نه داور مني نيم از دل تو آگه که وفاگر مني همه عالم آگهي شد که جفاکش توام که نه حاصلم همين بس که تو دلبر مني دلم از ميانه گم شد عوضش چه يافتم ز تو قانعم به بوئي که سمنبر مني نفسي دريغ داري ز من اي دريغ من ديتش هم از تو خواهم که تو داور مني به کمند زلفت اندر خفه گشت جان من به ستيزه گفت خون خور که نه در خور مني به لبت شفيع بردم که مرا...