بانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي

بانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي شاعر : خاقاني درياب کار عشرت گر مرد کار آبي بانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي ساقي برات ما ران بر عالم خرابي زان پيش کز دو رنگي عالم خراب گردد بس رخنه کرديم دل، در دل چرا نتابي گفتي من آفتابم بر رخنه بيش تابم کو بوسه کخر ار من خاک تو آفتابي از افتاب ديدي بر خاک بوسه دادن باري کم از مزيدن چون گاز برنتابي دانم که دردت آيد از شهد لب گزيدن نقش صليب برکش چون داغ گرم تابي ز آن زلف عيسوي دم داغ سگيم بر نه پس...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي
بانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي
بانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي

شاعر : خاقاني

درياب کار عشرت گر مرد کار آبيبانگ آمد از قنينه کباد بر خرابي
ساقي برات ما ران بر عالم خرابيزان پيش کز دو رنگي عالم خراب گردد
بس رخنه کرديم دل، در دل چرا نتابيگفتي من آفتابم بر رخنه بيش تابم
کو بوسه کخر ار من خاک تو آفتابياز افتاب ديدي بر خاک بوسه دادن
باري کم از مزيدن چون گاز برنتابيدانم که دردت آيد از شهد لب گزيدن
نقش صليب برکش چون داغ گرم تابيز آن زلف عيسوي دم داغ سگيم بر نه
پس چون دوباره کشتي آنگه کجاش يابيخاقاني است و جاني يک‌باره کشته از غم
چون خسرو اخستان را در مالک الرقابياو راست طالع امروز اندر سخن طرازي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط