ز من گسستي و با ديگران بپيوستي

ز من گسستي و با ديگران بپيوستي شاعر : خاقاني مرا درست شد اکنون که عهد بشکستي ز من گسستي و با ديگران بپيوستي بر آتشم بنشاندي و دور بنشستي به ياد مصطبه برخاستي معربدوار فغان ز کفر تو و آه ازين سبک‌دستي مرا به نيم کرشمه بکشتي اي کافر گريز جستي و از دام من برون جستي به مهر فاخته زان پس که روي بنمودي چرا به کينه‌ي جانم ميان فرو بستي براي مهر تو جان بر ميان همي بستم ميان جانم بي‌رحم‌وار بگسستي خبر نداري کز بس کرانه جوئي و کبر کنون ز دادن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ز من گسستي و با ديگران بپيوستي
ز من گسستي و با ديگران بپيوستي
ز من گسستي و با ديگران بپيوستي

شاعر : خاقاني

مرا درست شد اکنون که عهد بشکستيز من گسستي و با ديگران بپيوستي
بر آتشم بنشاندي و دور بنشستيبه ياد مصطبه برخاستي معربدوار
فغان ز کفر تو و آه ازين سبک‌دستيمرا به نيم کرشمه بکشتي اي کافر
گريز جستي و از دام من برون جستيبه مهر فاخته زان پس که روي بنمودي
چرا به کينه‌ي جانم ميان فرو بستيبراي مهر تو جان بر ميان همي بستم
ميان جانم بي‌رحم‌وار بگسستيخبر نداري کز بس کرانه جوئي و کبر
کنون ز دادن آن قدر نيز وارستيمرا طفيل کسان مرهمي همي دادي
چو در طويله‌ي بد گوهران بپيوستيبسا طويله‌ي گوهر که چشم من بگسست
ستمگري مپسند، اي خداي چون هستيستم بد اين که تو کردي به جان خاقاني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط