اي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور

اي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور شاعر : خاقاني بگشاي غنچه‌ي لب بسراي غنه‌ي تر اي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور سوزن شکاف غمزه‌ت سوسن نماي عبهر اي غنچه‌ي دهانت از چشم سوزني کم بيمار دو لب تو در زهر خنده شکر اي سوخته رخ تو در زار گريه آتش مشکين جو تو ديدم با جو شدم برابر نوشين مفرح آن لب جو سنگ خال مشکين من خاک خاک باشم کز جرعه يابم افسر تو مي‌خوري به مجلس بر خاک جرعه ريزي برچينمش به مژگان سازم سرشک احمر پيشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور
اي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور
اي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور

شاعر : خاقاني

بگشاي غنچه‌ي لب بسراي غنه‌ي تراي عندليب جان‌ها طاووس بسته زيور
سوزن شکاف غمزه‌ت سوسن نماي عبهراي غنچه‌ي دهانت از چشم سوزني کم
بيمار دو لب تو در زهر خنده شکراي سوخته رخ تو در زار گريه آتش
مشکين جو تو ديدم با جو شدم برابرنوشين مفرح آن لب جو سنگ خال مشکين
من خاک خاک باشم کز جرعه يابم افسرتو مي‌خوري به مجلس بر خاک جرعه ريزي
برچينمش به مژگان سازم سرشک احمرپيشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بينم
من خون خورم نه باده، من غم کشم نه ساغرگر باده مي‌نگيرم بر من مگير جانا
کز آب، سگ گزيده، شير سيه ز آذرز آن آب آذر آسا ز آن سان همي هراسم
بي‌پا و سر چو حلقه حلقه به گوش چون درخاقاني آمد از جان چون حلقه بر در تو
مانا که چتر سلطان سايه‌ت فکنده بر سرتو شاه نيکواني تاج تو زلف مشکين
چون سيف ذواليزن را از سيف دين مظفرهست اعشي عرب را از من سرشک خجلت
مختار چار ملت سردار هفت کشوراز چار و هفت گيتي سلطان خلاصه آمد
ملکت طراز عادل ملت فروز داورافسر خداي خسرو کشور گشاي رستم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط