من که خاقانيم آزاد دلم

من که خاقانيم آزاد دلم شاعر : خاقاني که خرد قائد راي است مرا من که خاقانيم آزاد دلم کاينه عيب نماي است مرا بيش جان را نکنم زنگ زده صيقل زنگ زداي است مرا هم فراغ است کز آئينه‌ي جان که زبان صدق سراي است مرا نکنم مدح سرائي به دروغ جز مشامي که گداي است مرا همه حسن در تن من سلطان است که رضا صبر فزاي است مرا به توکل زيم اکنون به کسب توشه‌ي هر دو سراي است مرا نان دو نان نخورم بيش که دين کي کنم؟ کب خداي است مرا من تيمم به سر خاک نجس...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من که خاقانيم آزاد دلم
من که خاقانيم آزاد دلم
من که خاقانيم آزاد دلم

شاعر : خاقاني

که خرد قائد راي است مرامن که خاقانيم آزاد دلم
کاينه عيب نماي است مرابيش جان را نکنم زنگ زده
صيقل زنگ زداي است مراهم فراغ است کز آئينه‌ي جان
که زبان صدق سراي است مرانکنم مدح سرائي به دروغ
جز مشامي که گداي است مراهمه حسن در تن من سلطان است
که رضا صبر فزاي است مرابه توکل زيم اکنون به کسب
توشه‌ي هر دو سراي است مرانان دو نان نخورم بيش که دين
کي کنم؟ کب خداي است مرامن تيمم به سر خاک نجس
که يقين پرده‌گشاي است مرانور پرورده‌ي کشف است دلم
کز خرد نام هماي است مراننگ دارم که شوم کرکس طبع
هنر انگشت نماي است مرابختم انگشت کژ است آوخ از آنک
کو جنب بود نشايست مراپاک بودم دم دنيا نزدم
وانچه دادند نبايست مراآنچه بايست ندادند به من


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط