کو آنکه نقد او به ترازوي هفت چرخ شاعر : خاقاني شش دانگ بود راست بهر کفهاي که سخت کو آنکه نقد او به ترازوي هفت چرخ در قمرهي زمانه به خاکي بباخت بخت در بيع گاه دهر به بادي بداد عمر عنقا بريخت پر که سليمان گذاشت تخت جوزا گريست خون که عطارد ببست نطق زين غم عمود صبح چرا نيست لخت لخت زين غبن چتر روز چرا نيست ريز ريز شبه مسيح شد نه مسيح از بر درخت آن نقش جسم اوست نه او در ميان خاک هين زار زار نال که کار اوفتاد سخت خاقانيا مصيبت عم خوار کار...