آنان نديدهاند که کوتاه ديدهاند شاعر : خاقاني خاقانيا عروس صفا را به دست فقر آنان نديدهاند که کوتاه ديدهاند در وجد و حال بين چو کبوتر زنند چرخ هر هفت کن که هفت تنان در رسيدهاند همچون گوزن هوي برآورده در سماع بازان کز آشيان طريق پريدهاند سلطان دلان به عرش براهيم بندهوار شيران کز آتش شب شبهت رميدهاند بر نام او به سنت همنام او همه از بهر آب دست سراب قد خميدهاند خضر ارچه حاضر است نيارد نهاد دست مرغان نفس را ز درون سر بريدهاند ...