جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم

جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم شاعر : خاقاني وحيد گنج هنر بود و بود عم به سرم جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم دلي است معتکف و همتي است برحذرم به سوي اين دو يگانه به موصل و شروان دلم دريد و بخائيد گوشه‌ي جگرم هنر بدرد ز دندان تيز سين سخا گريست بر من و حالم چو ديد در بدرم سخا بمرد و مرا هر که ديد از غم و درد غم جمال برم و انده وحيد خورم منم غريق غم و اندهان که در شب و روز که به جان مرگ را خريدارم آه به من مي‌رسد ز سختي و رنج زانکه سرگشته...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم

شاعر : خاقاني

وحيد گنج هنر بود و بود عم به سرمجمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
دلي است معتکف و همتي است برحذرمبه سوي اين دو يگانه به موصل و شروان
دلم دريد و بخائيد گوشه‌ي جگرمهنر بدرد ز دندان تيز سين سخا
گريست بر من و حالم چو ديد در بدرمسخا بمرد و مرا هر که ديد از غم و درد
غم جمال برم و انده وحيد خورممنم غريق غم و اندهان که در شب و روز
که به جان مرگ را خريدارمآه به من مي‌رسد ز سختي و رنج
زانکه سرگشته زير پرگارمجاي من نقطه‌اي است گوئي راست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط