چو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد

چو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد شاعر : خواجوي کرماني خروش و ناله ز اهل نشست برخيزد چو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد کجا ز دست من مي پرست برخيزد خيال باده‌ي صافي ز سر برون کردن گمان مبر که کسي را ز دست برخيزد چنين که شمع سر افشاند و از قدم ننشست نگار صف شکنم را ز شست برخيزد گهي که شست گشايد هزار نعره زند کنون که عهد مودت شکست برخيزد معينست که آنماه پيکر از سر مهر کزان دو زلف دلاويز پست برخيزد شبي دراز بسا ناله‌ي دل مجروح ببوي آن سر زلف...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد
چو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد
چو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد

شاعر : خواجوي کرماني

خروش و ناله ز اهل نشست برخيزدچو ترک مهوشم از خواب مست برخيزد
کجا ز دست من مي پرست برخيزدخيال باده‌ي صافي ز سر برون کردن
گمان مبر که کسي را ز دست برخيزدچنين که شمع سر افشاند و از قدم ننشست
نگار صف شکنم را ز شست برخيزدگهي که شست گشايد هزار نعره زند
کنون که عهد مودت شکست برخيزدمعينست که آنماه پيکر از سر مهر
کزان دو زلف دلاويز پست برخيزدشبي دراز بسا ناله‌ي دل مجروح
ببوي آن سر زلف چو شست برخيزدکسي که خاک شود در لحد پس از صد سال
روان من ز سر هر چه هست برخيزدز رشک آنک تو با هرکه هست بنشيني
ز خوابگاه عدم نيمه مست برخيزدچو چشم مست تو خواجو به حشر ياد کند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط