برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود

برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود شاعر : خواجوي کرماني جانم براستان که برآن آستان بماند برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود چندين ببوي زلف تو در بوستان بماند باد صبا که شد به هواي تو سوي باغ ليکن حديث سوز غمش در جهان بماند فرهاد اگر چه با غم عشق از جهان برفت او از ميان برفت و سخن در ميان بماند خواجو ز بسکه وصف ميان تو شرح داد با دوستان محرمش اين داستان بماند در عشق داستان شد و چون از جهان برفت وان چشم پرخمار چنان ناتوان بماند ما برکنار و با تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود
برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود
برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود

شاعر : خواجوي کرماني

جانم براستان که برآن آستان بماندبرخاک درگه تو چو دوشم مقام بود
چندين ببوي زلف تو در بوستان بماندباد صبا که شد به هواي تو سوي باغ
ليکن حديث سوز غمش در جهان بماندفرهاد اگر چه با غم عشق از جهان برفت
او از ميان برفت و سخن در ميان بماندخواجو ز بسکه وصف ميان تو شرح داد
با دوستان محرمش اين داستان بمانددر عشق داستان شد و چون از جهان برفت
وان چشم پرخمار چنان ناتوان بماندما برکنار و با تو کمر در ميان بماند
از چشم من روان شد و چشمم درآن بمانداز پيش من برفتي و خون دل از پيت
از شور پسته‌ات سخنم در دهان بماندگفتم که نکته‌ئي ز دهانت کنم بيان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط