دست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد

دست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد شاعر : خواجوي کرماني باده‌ي پخته بدين سوخته‌ي خام دهيد دست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد قدحي مي بمن مي کش بدنام دهيد چون من از جام مي و ميکده بدنام شدم سوي رندان در ميکده پيغام دهيد تا بدوشم ز خرابات به ميخانه برند يک ره اي خاصگيان بار من عام دهيد گر چه ره در حرم خاص نباشد ما را تا چه کردم که مرا اينهمه دشنام دهيد با شما درد من خسته چو پيوسته دعاست قدحي باده بدان سرو گلندام دهيد در چنين وقت که بيگانه کسي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد
دست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد
دست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد

شاعر : خواجوي کرماني

باده‌ي پخته بدين سوخته‌ي خام دهيددست گيريد و بدستم مي گلفام دهيد
قدحي مي بمن مي کش بدنام دهيدچون من از جام مي و ميکده بدنام شدم
سوي رندان در ميکده پيغام دهيدتا بدوشم ز خرابات به ميخانه برند
يک ره اي خاصگيان بار من عام دهيدگر چه ره در حرم خاص نباشد ما را
تا چه کردم که مرا اينهمه دشنام دهيدبا شما درد من خسته چو پيوسته دعاست
قدحي باده بدان سرو گلندام دهيددر چنين وقت که بيگانه کسي حاضر نيست
کام جان من از آن پسته و بادام دهيدچو از اين پسته و بادام نديدم کامي
آخرم مژده‌ئي از وصل دلارام دهيدتا دل ريش من آرام بگيرد نفسي
جامه از وي بستانيد و بدو جام دهيدچهره‌ي ازرق خواجو چو ز مي خمري شد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط