گشته هندوي خال تومشک ختن

گشته هندوي خال تومشک ختن شاعر : خواجوي کرماني گشته لالاي لفظ تو للي تر گشته هندوي خال تومشک ختن لعل را از عقيق تو خون در جگر نافه را از کمند تو دل در گره يک زمان از سر خون ما در گذر ايکه هر لحظه در خاطرم بگذري تا چه آيد ز دست تو ما را به سر سرنهاديم بر پايت از دست دل زانکه نبود ترا التفاتي به زر سکه‌ي روي زردم نبيني درست شام هجران خواجو ندارد سحر تا تو شام و سحر داري از موي و روي طوطي خطت افکنده پر برشکر اي تتق بسته از تيره شب برقمر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گشته هندوي خال تومشک ختن
گشته هندوي خال تومشک ختن
گشته هندوي خال تومشک ختن

شاعر : خواجوي کرماني

گشته لالاي لفظ تو للي ترگشته هندوي خال تومشک ختن
لعل را از عقيق تو خون در جگرنافه را از کمند تو دل در گره
يک زمان از سر خون ما در گذرايکه هر لحظه در خاطرم بگذري
تا چه آيد ز دست تو ما را به سرسرنهاديم بر پايت از دست دل
زانکه نبود ترا التفاتي به زرسکه‌ي روي زردم نبيني درست
شام هجران خواجو ندارد سحرتا تو شام و سحر داري از موي و روي
طوطي خطت افکنده پر برشکراي تتق بسته از تيره شب برقمر
گشته آب از لب درفشانت گهرخورده تاب از خم دلستانت کمند
افعيت گشته بر کوه سيمين کمرآهويت کرده بر شير گردون کمين
لشکر زنگت آورده بر چين حشرهندويت رانده برشاه خاور سپه
برده زين عاشق خسته دل خواب و خورچشم پرخواب و رخسار همچون خورت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط