اي حلقه زده افعي مشکين تو بر دوش شاعر : خواجوي کرماني وي خنده زده شکر شيرين تو بر نوش اي حلقه زده افعي مشکين تو بر دوش وز باغ نخيزد چو تو شمشاد قبا پوش از کوه نتابد چو تو خورشيد کمربند الا شب زلفت که زيادت بود از دوش چون دوش شبي تيره نديدم بدرازي کردست دلم حلقهي گيسوي تو در گوش ماندست مرا حسرت ديدار تو در دل ليکن چکنم گر تو نداري دل من گوش دارم ز تو دلبستگي و مهر و وفا چشم با بلبل بيدل نتوان گفت که خاموش خاموش که چون گل بشکر خنده در...