ترا که گفت که قصد دل شکستهي ما کن شاعر : خواجوي کرماني چو زلف سر زده ما را فرو گذار و رها کن ترا که گفت که قصد دل شکستهي ما کن بترک کينه کن اکنون و عهد خويش وفا کن نه عهد کردي و گفتي که با تو کينه نورزم بهر صفت که تو داني تدارک دل ما کن بهرطريقي که داني مراد خاطر ما جوي مرو بخشم و ره صلح گير و ترک جفا کن ز ما چو هيچ نيايد خلاف شرط محبت بگير خرقهي صوفي و مي بيار و صفا کن وگر چنانکه دلت مي کشد به بادهي صافي بعزم گلشن بلقيس روي سوي سبا...