سنبل سيه بر سمن مزن سنبل سيه بر سمن مزنشاعر : خواجوي کرماني لشکر حبش بر ختن مزنسنبل سيه بر سمن مزنتاب طره بر نسترن مزنابر مشکسا بر قمر مسازلف را شکن بر شکن مزنتا دل شب تيره نشکندطعنه بر عروس چمن مزناز حرم ببستانسرا مياخاطرم بدست آر وتن مزنآتشم چو در جان و دل زديهمچو مرغ بر بابزن مزنروح را که طاوس باغ تستبيش ازين ره عقل من مزنمطربا چو از چنگ شد دلمخنده بر عقيق يمن مزنساقيا بدان لعل آتشينهمچو شمع در انجمن مزندود سينه خواجو ز سوز دل