اي سنبلهي زلف تو خرمن زده بر ماه شاعر : خواجوي کرماني وي روي من از مهر تو طعنه زده بر کاه اي سنبلهي زلف تو خرمن زده بر ماه هندوي رسن باز تو بر مه زده خرگاه خورشيد جهانتاب تو از شب شده طالع خورشيد تو در عقرب و پروين تو بر ماه افعي تو در حلقه و جادوي تو در خواب بر موي کمر بسته و مو تا بکمرگاه صورت نتوان بست چنين موي مياني مطرب به نواي سحر ميزندم راه ساقي به عقيق شکري ميخوردم خون باشد که دل خسته برون آورم از چاه در سلسلهي زلف رسن تاب...