اي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه

اي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه شاعر : خواجوي کرماني وي روي من از مهر تو طعنه زده بر کاه اي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه هندوي رسن باز تو بر مه زده خرگاه خورشيد جهانتاب تو از شب شده طالع خورشيد تو در عقرب و پروين تو بر ماه افعي تو در حلقه و جادوي تو در خواب بر موي کمر بسته و مو تا بکمرگاه صورت نتوان بست چنين موي مياني مطرب به نواي سحر مي‌زندم راه ساقي به عقيق شکري مي‌خوردم خون باشد که دل خسته برون آورم از چاه در سلسله‌ي زلف رسن تاب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه
اي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه
اي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه

شاعر : خواجوي کرماني

وي روي من از مهر تو طعنه زده بر کاهاي سنبله‌ي زلف تو خرمن زده بر ماه
هندوي رسن باز تو بر مه زده خرگاهخورشيد جهانتاب تو از شب شده طالع
خورشيد تو در عقرب و پروين تو بر ماهافعي تو در حلقه و جادوي تو در خواب
بر موي کمر بسته و مو تا بکمرگاهصورت نتوان بست چنين موي مياني
مطرب به نواي سحر مي‌زندم راهساقي به عقيق شکري مي‌خوردم خون
باشد که دل خسته برون آورم از چاهدر سلسله‌ي زلف رسن تاب تو پيچم
در شست سر زلف گره گير تو پنجاههمچون دل من هست پريشان و گرفتار
از بسکه برآمد ز دل سوختگان آهآئينه رخسار تو زنگار برآورد
درويش کجا خيمه زند در حرم شاهخواجو نبرد ره به سراپرده‌ي وصلت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط