اي دلم جان و جهان در راه جانان باخته شاعر : خواجوي کرماني نرد درد عشق براميد درمان باخته اي دلم جان و جهان در راه جانان باخته وز سر ديوانگي ملک سليمان باخته دين و دنيا داده در عشق پريرويان بباد واستين افشانده بر اسلام و ايمان باخته بر در دير مغان از کفر و دين رخ تافته وز دو عالم شسته دست و آب حيوان باخته پشت پائي چون خضر بر ملک اسکندر زده خويش را در پاي شمع مي پرستان باخته با دل پر آتش و سوز جگر پروانه وار سر نهاده بر در خمار و سامان باخته...