اي سنبل تازه دسته بسته شاعر : خواجوي کرماني و افکنده برآب دسته دسته اي سنبل تازه دسته بسته قد تو صنوبري خجسته خط تو بنفشهئي نباتي بس قلب دلاوران شکسته آن هندوي پر دل تو در چين چون سرو ز طرف چشمه رسته در ديدهي من خيال قدت بي مغز بود حديث پسته پيش دهن شکر فشانت شد رشتهي جان ما گسسته چون زلف تو در کشاکش افتاد صيدي که بود ز قيد جسته درياب که باز کي دهد دست زاه سحرم نگر نشسته برخيز و چراغ صبحگاهي در جعد مسلسل تو بسته خواجو...