اي خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
اي خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
شاعر : خواجوي کرماني
فارغ از سجاده و تسبيح و طاعات آمده اي خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده و ايمن از خويش و بري از نفي و اثبات آمده نفي را اثبات خود دانسته و اثبات نفي باز با مرغ صراحي در مناجات آمده کرده ورد بلبل مست سحر خيز استماع صبحدم مستانه بر بام سماوات آمده روح قدسي در هواي مجلس روحانيان روح با راح مصفا در مقالات آمده عقل با زلف چليپا از تنازع دم زده عاشقانرا گوشهي مسجد خرابات آمده گشته مستانرا سر کوي مغان بيت الحرام صوفيان را باده صافي مداوات آمده عارفان را نغمهي چنگ مغني ره زده رخ نهاده پيش اسب او و شهمات آمده شهسوار چرخ بين نزدش پياده وانگهي بر سر کوي تو چون موسي بميقات آمده يک ره از ايوان برون فرماي خواجو را ببين