مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست شاعر : سعدي يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست که به هر حلقه موييت گرفتاري هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس در و ديوار گواهي بدهد کاري هست گر بگويم که مرا با تو سر و کاري نيست تا نديدست تو را بر منش انکاري هست هر که عيبم کند از عشق و ملامت گويد همه دانند که در صحبت گل خاري هست صبر بر جور رقيبت چه کنم گر نکنم که چو من سوخته در خيل تو بسياري هست نه من خام...