زهي رفيق که با چون تو سروبالاييست شاعر : سعدي که از خداي بر او نعمتي و آلاييست زهي رفيق که با چون تو سروبالاييست نيافتست اگرش بعد از آن تمناييست هر آن که با تو دمي يافتست در همه عمر براي خود نفسي ميزند نه بس راييست هر آن که راي تو معلوم کرد و ديگربار نه عارفست که هر روز خاطرش جاييست نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسي که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاييست مرا و ياد تو بگذار و کنج تنهايي به اضطرار توان بود اگر شکيباييست به اختيار شکيبايي...