نه هر چه جانورند آدميتي دارند

نه هر چه جانورند آدميتي دارند شاعر : سعدي بس آدمي که درين ملک نقش ديوارند نه هر چه جانورند آدميتي دارند خلاف آن به در آيد که خلق پندارند سياه سيم زراندوده چون به بوته برند که پيش اهل بصيرت بزرگ مقدارند کسان به چشم تو بي‌قيمتند و کوچک قدر تو گوش باش که با اهل دل به گفتارند برادران لحد را زبان گفتن نيست مرو که همچو تو در زير خاک بسيارند که زينهار به کشي و ناز بر سر خاک کنون که زير زمين خفته‌اند بيدارند به خواب و لذت و شهوت گذاشتند حيات...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نه هر چه جانورند آدميتي دارند
نه هر چه جانورند آدميتي دارند
نه هر چه جانورند آدميتي دارند

شاعر : سعدي

بس آدمي که درين ملک نقش ديوارندنه هر چه جانورند آدميتي دارند
خلاف آن به در آيد که خلق پندارندسياه سيم زراندوده چون به بوته برند
که پيش اهل بصيرت بزرگ مقدارندکسان به چشم تو بي‌قيمتند و کوچک قدر
تو گوش باش که با اهل دل به گفتارندبرادران لحد را زبان گفتن نيست
مرو که همچو تو در زير خاک بسيارندکه زينهار به کشي و ناز بر سر خاک
کنون که زير زمين خفته‌اند بيدارندبه خواب و لذت و شهوت گذاشتند حيات
کجا به خوشه رسد تخم کاين زمان کارندکه التفات کند عذر کاين زمان گويند
که مال منصب دنيا به هيچ نشمارندهزار جان گرامي فداي اهل نظر
که بگذرند و به ابناي دهر بگذارندکرا نمي‌کند اين پنجروزه دولت و ملک
که پر شود مگرش خاک بر سر انبارندطمع مدار ز دنيا سر هوا و هوس
به دست خوي بد خويشتن گرفتارنددعاي بد نکنم بر بدان که مسکينان
نيرزد آنکه وجودي ز خود بيازارندبه جان زنده‌دلان سعديا که ملک وجود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط