گر شهوت از خيال دماغت به در رود

گر شهوت از خيال دماغت به در رود شاعر : سعدي شاهد بود هر آنچه نظر بر وي افکني گر شهوت از خيال دماغت به در رود وقتي رسد که گوش طبيعت بيا کني ذوق سماع مجلس انست به گوش دل کش دوستي شود متبدل به دشمني بسيار برنيايد، شهوت پرست را با مرغ شوخ ديده مکن همنشيمني خواهي که پاي بسته نگردي به دام دل تلخي برآورد مگرش بيخ برکني شاخي که سر به خانه‌ي همسايه مي‌برد ورنه نزيبدت که دم معرفت زني زنهار گفتمت قدم معصيت مرو مردي درست باشي اگر نفس بشکني ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر شهوت از خيال دماغت به در رود
گر شهوت از خيال دماغت به در رود
گر شهوت از خيال دماغت به در رود

شاعر : سعدي

شاهد بود هر آنچه نظر بر وي افکنيگر شهوت از خيال دماغت به در رود
وقتي رسد که گوش طبيعت بيا کنيذوق سماع مجلس انست به گوش دل
کش دوستي شود متبدل به دشمنيبسيار برنيايد، شهوت پرست را
با مرغ شوخ ديده مکن همنشيمنيخواهي که پاي بسته نگردي به دام دل
تلخي برآورد مگرش بيخ برکنيشاخي که سر به خانه‌ي همسايه مي‌برد
ورنه نزيبدت که دم معرفت زنيزنهار گفتمت قدم معصيت مرو
مردي درست باشي اگر نفس بشکنيسعدي هنر نه پنجه‌ي مردم شکستن است
تاريکي از وجود بشويد به روشنيپاکيزه روي را که بود پاکدامني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.