کسي کو همچو تو جانان ندارد شاعر : سيف فرغاني اگر چه زنده باشد جان ندارد کسي کو همچو تو جانان ندارد دلي پر خون لبي خندان ندارد گل وصلت نبويد گر چو غنچه فقيري کز گدايي نان ندارد شده چون تو توانگر را خريدار که بي تو هر دو عالم آن ندارد نخواهم بي تو ملک هر دو عالم ولايت غير تو سلطان ندارد غم ما خور دمي کنجا که ماييم دل شادت غم ايشان ندارد تويي غمخوار درويشان و هرگز که همت همچو درويشان ندارد گداپرور نباشد آن توانگر که درد دل جز اين...