اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد شاعر : سيف فرغاني وين لطف و آن حلاوت در ترک چين نباشد اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد جاني اگر چه جان را صورت چنين نباشد ماهي اگر چه مه را بر روي گل نرويد کاين آب و لطف هرگز در ماء و طين نباشد از جان و دل فزوني وز آب و گل بروني آنرا که تو نباشي دنيا و دين نباشد اي خدمت تو کردن بهتر زدين و دنيا! انگشتري جم را ز آهن نگين نباشد مشتاق وصلت اي جان دل در جهان نبندد بيچارهاي که جانش در آستين نباشد چون...