اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد

اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد شاعر : سيف فرغاني وين لطف و آن حلاوت در ترک چين نباشد اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد جاني اگر چه جان را صورت چنين نباشد ماهي اگر چه مه را بر روي گل نرويد کاين آب و لطف هرگز در ماء و طين نباشد از جان و دل فزوني وز آب و گل بروني آنرا که تو نباشي دنيا و دين نباشد اي خدمت تو کردن بهتر زدين و دنيا! انگشتري جم را ز آهن نگين نباشد مشتاق وصلت اي جان دل در جهان نبندد بيچاره‌اي که جانش در آستين نباشد چون...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد
اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد
اين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد

شاعر : سيف فرغاني

وين لطف و آن حلاوت در ترک چين نباشداين حسن و آن لطافت در حور عين نباشد
جاني اگر چه جان را صورت چنين نباشدماهي اگر چه مه را بر روي گل نرويد
کاين آب و لطف هرگز در ماء و طين نباشداز جان و دل فزوني وز آب و گل بروني
آنرا که تو نباشي دنيا و دين نباشداي خدمت تو کردن بهتر زدين و دنيا!
انگشتري جم را ز آهن نگين نباشدمشتاق وصلت اي جان دل در جهان نبندد
بيچاره‌اي که جانش در آستين نباشدچون دامن تو گيرد در پاي تو چه ريزد
اندر طريق عشقش دنيا معين نباشدهان تا گدا نخواني درويش را اگرچه
گر بر بساط شطرنج اسبي بزين نباشداندر روش نشايد شه را پياده گفتن
عقرب شمر مگس را کش انگبين نباشدمرده شناس دل را کز عشق نيست جاني
گور شهيد دريا اندر زمين نباشدآن کو به عشق ميرد اندر لحد نخسبد
کز بهر اين امانت جبريل امين نباشدالا به عشق جانان مسپار سيف دل را


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط