پشت بر روزگار بايد کرد
پشت بر روزگار بايد کرد
شاعر : فخرالدين عراقي
روي در روي يار بايد کرد پشت بر روزگار بايد کرد در دمش جان نثار بايد کرد چون ز رخسار پرده برگيرد سوختن اختيار بايد کرد پيش شمع رخش چو پروانه سالها انتظار بايد کرد از پي يک نظاره بر در او دلت آيينهوار بايد کرد تا کند يار روي در رويت قلب خود را عيار بايد کرد تات در بوتهزار بگدازد خويش، چون خاک خوار بايد کرد تا نهد بر سرت عزيزي پاي خود تو را سنگساز بايد کرد ور تو خود را ز خاک به داني خويشتن را غبار بايد کرد تا دهي بوسه بر کف پايش زودت از وي فرار بايد کرد دشمني کت ز دوست وا دارد پس دو چشمت چهار بايد کرد ور ز چشمت نهان بود دشمن با خودت کارزار بايد کرد دشمن خود تويي، چو در نگري هر دمت صدهزار بايد کرد چون عراقي ز دست خود فرياد
مقالات مرتبط