نخستين باده کاندر جام کردند
نخستين باده کاندر جام کردند
شاعر : فخرالدين عراقي
ز چشم مست ساقي وام کردند نخستين باده کاندر جام کردند شراب بيخودي در جام کردند چو با خود يافتند اهل طرب را شراب عاشقانش نام کردند لب ميگون جانان جام در داد کمند زلف خوبان دام کردند ز بهر صيد دلهاي جهاني بهم کردند و عشقش نام کردند به گيتي هرکجا درد دلي بود ز بس دلها که بيآرام کردند سر زلف بتان آرام نگرفت به يک جولان دو عالم رام کردند چو گوي حسن در ميدان فگندند مهيا پسته و بادام کردند ز بهر نقل مستان از لب و چشم نصيب بيدلان دشنام کردند از آن لب، کز درصد آفرين است به جامي کار خاص و عام کردند به مجلس نيک و بد را جاي دادند به دل ز ابرو دو صد پيغام کردند به غمزه صد سخن با جان بگفتند به يک جلوه دو عالم رام کردند جمال خويشتن را جلوه دادند سر زلفين خود را دام کردند دلي را تا به دست آرند، هر دم جهاني را از آن اعلام کردند نهان با محرمي رازي بگفتند عراقي را چرا بدنام کردند؟ چو خود کردند راز خويشتن فاش