اگر شکسته دلانت هزار جان دارند اگر شکسته دلانت هزار جان دارندشاعر : فخرالدين عراقي به خدمت تو کمر بسته بر ميان دارنداگر شکسته دلانت هزار جان دارندچه خوش دلند که مثل تو دلستان دارندشدند حلقه به گوش تو را چو حلقه به گوشاز ين طلب طرب و عيش جاودان دارندکسان که وصل تو يک دم به نقد يافتهاندچو ماه ماهرخان دست بر دهان دارندچو بگذري به تعجب تو ماهروي به راهکه چشم و ابروي تو تير در کمان دارندخرد از آن ز ره زلف تو پناه گرفتچه بيم و باک به عالم ازين و آن دارند؟مجاهدان رهت تا عنايت تو بودوگرنه راز تو بيچارگان نهان دارندز آب ديده و تاب دل است غمازيچه تندرستان خود را ناتوان دارند؟غلام غمزهي بيمارتم که از هوسشز تو عراقي و دل شکر بيکران دارنداگر کسي به شکايت بود ز دلبر خويش